برچسب : نویسنده : 1rosettastoned8 بازدید : 4
برچسب : نویسنده : 1rosettastoned8 بازدید : 16
برچسب : نویسنده : 1rosettastoned8 بازدید : 36
برچسب : نویسنده : 1rosettastoned8 بازدید : 90
هیچکس نبود؛ یا من اونقدر دور وایساده بودم که فاصله ها واقعی بودن آدما رو مشکوک می کرد. فقط منم؟ توی این دنیا فقط منم؟ تو بحران وجودی م بود که تو بغلم ضربان قلبشو حس کردم. خواب بود و وجود از گوش و گردن و کمرش؛ از موج ضربان قلبش تو بازوهاش؛ خواب بود و نفس می کشید. خواب بود و خودمو دزدکی بهش نزدیک کردم. جریان انرژی توی بدنش...
آخرین آدم واقعی که پیدا کردم. حالا خودم واقعی نیستم.
الزام دوگانه...برچسب : نویسنده : 1rosettastoned8 بازدید : 87
برچسب : نویسنده : 1rosettastoned8 بازدید : 81
برچسب : نویسنده : 1rosettastoned8 بازدید : 78
برچسب : نویسنده : 1rosettastoned8 بازدید : 71
برچسب : نویسنده : 1rosettastoned8 بازدید : 104
فیلم انتهای شب شروغ میشه و آخر فیلم، وقتی ساحل تنها توی ماشینه صبح شده. این یه بازه زمانی دو سه ساعته میشه پس طبعن توی یکربع بیست دقیقه فیلم ما قراره از مقدار زیادیش بپریم و کات بزنیم. این که چرا این ساعت بیرونن، شاید چون آریا نمی تونه تنهایی این شب رو بگذرونه. یا شاید همینطوری. رنگای آسمون تو اون ساعت رو دوست دارم.
الزام دوگانه...
برچسب : نویسنده : 1rosettastoned8 بازدید : 92